♡جـایـی برای تســکـــین♡

به دنبال تو

مردم خیلی عجیبن

لطفا بدون اجازه م هیچ پستی رو شیر نکنید ...

من پشت بند خیلی مزاحمتا توهینا ی پست با عکس و کلیپ و گذاشتم   ...گفتم ب ریسک افزایش مزاحمتا نمی ارزه و پاکش کردم ...

جوابای من توی اون پست  به مزاحم ها خیلی شاید جالب نبودن ... بعدشم من اونموقع ادم معتقدیم نبودم ...و ضمنا اون روز  با صورت نشسته  از سرویس خواب مونده بودم ..چون کلاس کنکورم ..توی مدرسه برگزار میشد ...چادرمم برداشتم دوستمم روز پیش ..ک مانتو شال پوشیده بود رو دعوا کرده بودن ک اونم فرم پوشیده بود از ترس:)

ولی ی سوال ی بی ناموسی تو ی کوچه ی فرعی جلوتونو بگیره نمیزنین رو ماشینش ک بگین برو ...

یا اینکه ...از اونور خیابون داد بزنه میخوام بکنمتون جنده و ....

من متاسفم واسه خودم ک توی این شهر متولد شدم ..ولی نمیخوام ابروی همشهریای محترممو ببرم و اسمشو خراب کنم ...


فک کن رو تاب نشستی ..مث بچع ادم ن میخندی ..ن لباست جلفه ...و ..

ی اقایی مث بز نگات میکنه با اینکه بچه داره ..

واقعا جوابشو چی میدین؟؟

بهش میگی بله؟

میگه ک ..من نگا کنمت ..ولی تا تو نخوای منم نمیخوام ...

جلوی بچه ی 5 یا 6 سالشه ک دخترم هست ...واقعا زشته ...

منم در کمال احترام بهش گفتم اقا بچه داری خجالت بکش .. 

ولی از مواردی هم نمیشه گذشت اصلا ...

الان دو روز یبار رفتم کانون قلم چی برای مشاوره .. 

یبارم ازمون ...

بخدا عین این دو روز دو تا پسر مریض 15 تا 18 ساله .. 

روی موتور از کنارت رد میشن سرت داد میزنن ...

عین این دو روز بدنم از ترس لرزید و دم نزدم ...

پوشش اونموقعمم چی بودش؟

روسری حزب اللهی و چادر ...تیپی ک امروز باهاش همه اینجوری میرم چون عقایدم عوض شدن ...

شاید اگه اون روز اول جوابشو داده بودم روز دوم این اتفاق تکرار نمیشد .. شایدم بدتر میشد ...

کی میدونه؟؟

این بار دوم همین دیروز بود ...

الان در حال حاضر ...ی دخترم ...ک دیگه برام مهم نیست بقیه چی بگن ...

من فکر میکردم حجابم درس شه ازار اذیت همکلاسیامم تموم میشه با خانواده م اما نشد ...

روزی نیست دلم نشکنه ...

هر کس ب طریقی دل ما میشکند...

بیگانه جدا دوست جدا میشکند...


الان خانواده م ...بخدا تو دو روزم رو این عقاید نمی مونی

عاشق بسیجی شدی نه؟

دوستام:چرا اینجوری شدی ...عاشق امام زمانی یا یاران امام زمان ...و جلوی خودم از خودم بد میگن ک تو خط چشم قبلا میکشیدی تا فلان جای صورتت ...ک من فقط ی دوره ی کوتاه اونم پارسال خط چشم میکشیدم فقط ...

اصلا مهم نیست برام ...

الانم نمیتونم از خوبیای وضعیت الانم بگم چون فعلا فقط دارم ازار و اذییت میبینم ...

همه میگن بابا متحول شدی و ... طول میکشه ...بپذیرن . منم واسه اونا زندگی نمیکنم...

دیشب همکلاسیم منو دیده  ..میگه ک ...تو عین زناست قیافه ت چرا ابرو ورداشتی رنگ میکنی تو با این فاز حزب اللهی ابرو ورداشتنت چیه ...

منم در کمال صراحت گفتم دلم نمیخواد واسه ی عروسی خواهرم . .مثله پشمک باشم ...

ولی اصلاح صورتمو خواهم ادامه داد .. چون خیلی جاها دیدم همین سیبیل و موی صورت باعث جلب توجه نامحرم میشه و اینا جزو نظافت ادمه ...

ولی اداب و حفظ میکنم ...اگه بردارمم کاملا دخترونه ...یا اصلا ب ابرو دست نمیزنم فقط صورت  ...ک من چون صورتمم موهاش نازکه و در صورت اصلاح دونه میریزه فک نکنم اینکارو هم بکنم ولی نمیدونم ...

فعلا فکرم همه جا گیره :)

هوووف امان از مردم ک هر جور باشی زهرشونو میریزن :)

همین دوستی ک ب من میگه قیافت مثله زناست ...

بیچاره بخاطر پشماش مضحکه خاص و عامھ ۔۔۔۔

ولی چ میشه کرد ...

و در ادامه ...هر کس دوس داره بیاد وبم ...

هر کی دوس نداره 

خواهش میکنم نیاد ..

و اعصاب ما و خودش رو داغون نکنه

اگه بنظرش من چرت میگم ...

ادم چرتیم و...

نیا خواهرم نیا برادرم ..دعوتنامه ک ندادم بهت ...

اومده وبم ...تا پست شماره چند و خونده بعد کامنت گذاشته وبت چرته ...

خب نیا مگه مجبوری؟؟؟


اشتباه

یه اشتباهی کردم ....

یه اشتباه خیلی بزرگ ...

یه اشتباه به قیمت اعتماد

یه حسرت به اسم پشیمونی

خدایا ... ایندفعه طرف حسابم تویی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

ژوون غیرت:)))))

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

بی فرهنگے مردان پست

خب ... امروز دو تا کلاس عالی کنکوری داشتم و با دوستم ندا بعد کلاس رفتیم ی دوری دور شهر بزنیم ...

از اول مسیر ..
1.ی یارویی ی چیزی گفت ک فقط خوشگلشو شنیدم
2.داشتیم رد میشدیم ی یارویی جوری رفتار کرد دستشو ب یی حالتی در اورد ک نمیدونم دقیقا چیکار میخواست بکنه ولی حالتی بود ک انگار میخواد اب بینیشو در بیاره بریزه رو ما:)))و یه خنده ی لاشیانه و ناشیانه سر داد .. منم رومو برگردوندم و بهش گفتم سگ^_^
3.وسط خیابون داشتیم رد میشدیم دو تا اقای فاقد ناموس توی ماشین وایستادن و .. گفتن اجازه گرفتین اومدین بیرون؟و ندا هی میگفت هیچی جوابشو نده هیچی هیچی جوابشو نده ..
منم گفتم حیف داره اصرار میکنه چیزی نگم ...
4.رسیدیم توی پارک ی یارویی خیلی هیز بود با اینکه بچه داشت ... و دوستمو نگا میکرد ک دوستم بهش گفت بله؟.. بهش گفتم ولش کن بزار نگا کنه هنوز ک چیزی نگفته .. گفت من از اینکه کسی نگام کنه بدم میاد .. ب ندا گفت چرا گفتی بله؟ندام گفت وقتی نگا میکنی میگم بله .. 
ی دفعه یارو گفت نگا چیزی نیست .  فقط تو اگه بخوای منم میخوام ... 😐منم گفتم اقا بچه داری خجالت بکش ..و یارو بازم ادامه داد ب کسشعر گفتن  ..  برد بچشو اونور دوباره اومد ... هی ب بچه ش میگفت برو با اون خانوما بازی کن ..  منم بهش گفتم اقا شخصیتتو حفظ کن هی هیچی نمیگم مرده ساکت شد ندا هم بهش گفت خفه شو :/منم ی اخم کردم ب یارو ک جوای ندارو نگه دیگه .. سرشو ب نشونه باشه تکون داد .. و ندا ی تیکه م بار نگهبان پارک کرد ک چرا اینقد نگاه میکنی؟
5....وارد بلوار شدیم ی یارویی از اون ور خیابون داشت خودشو جررر میدادو ی چیزی میگفت ..
گفتم برو بابا ی فاک👊
افتاد دنبالمون جلو راهمون و دم ی کوچه ی فرعی گرفت میگفت شمارمو بگیر .. گفتم بیا برو مرتیکه عوضی و کوبیدم رو ماشینش و جلوب ی ماشین دیگرو هم سد کرده بود .. رفتیم جلو تر..اونم اومد ... هی میومد اذیت کرد ب ی مرده گفتم عاقا ی چیزی ب این گاو بگو مارو ول نمیکنه .. و اونم انگار از ما خوشش اومده بود ی نگا ب اون انداخت و رفیشو فرستاد دنبالمون😐رفتیم و رفتیم گوشی روشن کردم اوردم رو دوربین و از مردک فیلم گرفتم .... اونم فقط دستشو گرفته بود جلو دهنشو ول کن نبود (معمولا این شیوه جواب میداد و هر کی مزاحم میشد از ترس فیلمش میرفت اما این ول کن نبود)
اخرش اومد شمارشو ب صورت شفاهی گفت و رفت .. وفکر کنم راحت شد دیگه ...
6.سر این موضوع با ندا بحثم شد ی یارویی رد میشد گفت باشه بابا تو راس میگی و فلان


ی توضیح مختصرر من ی کرم ضد افتابم نزده بودم چادرم سرم بود
دوستم ارایش نداشت و با فرم مدرسه بود...
کی گفته کرم از میوه س؟


کرم از ادمای هرزه اس .


از ادمای گشنه س 


ادمایی ک ب ارزوهاشون نرسیدن و نمیدونن چجوری خودشونو خالی کنن 

ب علی گفتم اونم گفت فقط سرتو بنداز پایینو محل نزار ..
اما تا کی؟


روز ب روز پررو تر بشن و گستاخ تر؟؟
واقعا ک ... هیسس
دخترها فریاد نمیزنند☺


left me in pieces

 وحشتناک بود 

بھ وحشتناکے حقیقت 😔

I talkd to my self .. was terrible ...

I dont belive..

I dont belive it 

You left in piece 

Left me in pieces




Locked on it ... what happend to me ?

Hey be honest with yourself ...

You can wait ...and wait

Something that you want 

Some day soon will happen🎆🎇

عاشقانه ترین حماقت من





نمیدونم ... به چی دلم خوشه  ...

ولی امید دارم به اینکه میتونم ی روز دستاتو بگیرم ...

یه روزی این حسرت تموم بشه ...

و با بغل کردنت خلاص بشم ...

از این همه مشغله ...

خیلے نیازه تو حرفم  ..

این همه ادم توی این دنیا ...

ولی تو اونی هستی که منو راضی میکنه ... تو همونی هستی ک یه لحضه بودنت توی زندگیم ب اندازه ی بودنه هزار تا ادم می ارزه ...

ارمانم بازم بمون😢

من نمیتونم مث تو باشم فقط میتونم عاشق ی چیزی باشم تو زندگیمو ب همون فک کنم الانم اون اپشن توی زندگی من تویے🌹

شاید نرسم بهت  ... شاید دیگه .. مال من نباشی ...

اما نمیذارم با این حسرت بری ...

تو باید مال من باشے یه روز کامل .. 

میدونم ازت سیر نمیشم ...

دلم میخواد هر جا بری باشم ... پشت سرت راه برم و تو نفهمے 😍

میخوام تا اخر عمرم عاشقت باشم . 

مث امشب مث هر شب ...

چقد خوبه این بودن و نبودنت 😍

چقد خوبه ک میگی هیچ وقت ب خ دت اجازه ندادی ب دختری غیر من فکر کنی 

و چ انرژی میده و چ شرمنده میکنه ..

شاید چند سال دیگه ب همه این خیالبافیا بخندم ☺

و بگمم 

احمق:/

ولی همه اکانتا ی روز دیلیت میشه ...

همه ی خاطرات ... پاک میشن از ذهن ادم ...

ولی امیدوارم هیچ وقتdatabaseبیان پاک نشه 😊

چون بهترین و بدترین حالای من توش ثبتن😍



6ماه دیگر

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

تحمل کن:(

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

اهاے غریبہ برگرد به زندگیت

میدونم که بیشتر از هر ادمی روی زمین منو دوس داری ..

میدونم حاضر بودی بخاطرم هر کاری کنی 

میدونم عاشقم بودی ...

یادمه میگفتی تو شرکتتون میتونی ....فواره ابو  شکل من بسازی ☺

گفتی .. 

میخوام عکستو بدم برام قالیچه شکل صورت تو ببافن بزنم تو اتاقم 😞

گفتم عکسامو پاک کن ...

گفتی نه میخوام نشون بچه هام بدم بهشون بگم عاشق تو بودم 😔

 ولی سخت بود باور کن سخت بود زندگی با کسی که دوسش نداشتم

متاسفم .. 

دلم نمیخواست بهت ظلم کنم  شانس زندگیو با کسی ک واقعا عاشقت خواهد بود رو بگیرم 

..

متاسفم که  ....  

بهم پیام دادی ... گفتم من اون نیستم اشتباه گرفتے ۔۔۔۔

خیلے ساده بودے خیلے ...

Designed By Erfan Powered by Bayan