خواهرزاده م امروز همه ی ما رو سرویس کرد ...
ی غذای خوشمزه به اسم سیب زمینی سرخ کرده با سس گوجه دست ساز 😂
ما معمولا با هم غذا نمیخوریم .. ولی امروز بخاطر این دسپخت من همه حتی خواهرزاده ی شیطونم سر یه سفره بودیم😅
توی مدرسه هم خیلی خوشگذشت نه مدیر معاونی بهم گیر داد نه امتحان خیلی ضد حال بود .. با دوستم تا وقتی سرویس اومد رو گوشی من فیلم هندی میدیدیم ...
عاشق شخصیت یه دختره تو اینستا شدم شخصیت که نه همه چیششش .. اصن مهربونی از چشاش میباره ... پزشکی تهرانه .... نقاشه حرفه ایه ... پیانو میزنه ..خوشگله و بدون ذره ای ارایش . دیروز رفتم دایرکتشو حسمو بهش گفتم .. امروز جوابمو داده بود .. از خوشحالی سنکوپ کردم ...☺😍
علی هم امروز مث همیشه خوب بود فقط از موضوع این دختره خیلی خوشحال نشد فک کنم حسودیش شده یکیو اینقد دوس دارم👭
عکس زن داداششو تو اینستا دیدم داداش کوچیکش ... نامزد کرده ..دیدم خیلی سر دارم ب دختره از نظر قیافه ... هیج چیز خاصی نداشت ...😕ولی خب بنظرم وضع مالیشون ک خیلی بهتر از ما بود ... و دختره خانواده ی خوبیم داشت ...
به قول خواهرم ی خونه ای داریم همه از هم فرار میکنن
دختره مهندسی پزشکی ازاد میخونه و با داداشه علی همکلاسین و نامزدم هستن دیگه ...
امروز اخرین امتحان رو دادم از خوندنیا و فقط ی ریاضی لعنتے مونده😠
خدای شکرت بخاطر این روز پر ارامش این روز پر از شادی ... خدایا شکرت ..
من عاشق فیلم پزشکان جوانم .. و با یکی از شخصیتاش بشدت همزاد پنداری میکنم الانم برم ببینمش و بیام ی پست رمزی میخوام بذارم
- چهارشنبه ۲۲ دی ۹۵