♡جـایـی برای تســکـــین♡

به دنبال تو

بی فرهنگے مردان پست

خب ... امروز دو تا کلاس عالی کنکوری داشتم و با دوستم ندا بعد کلاس رفتیم ی دوری دور شهر بزنیم ...

از اول مسیر ..
1.ی یارویی ی چیزی گفت ک فقط خوشگلشو شنیدم
2.داشتیم رد میشدیم ی یارویی جوری رفتار کرد دستشو ب یی حالتی در اورد ک نمیدونم دقیقا چیکار میخواست بکنه ولی حالتی بود ک انگار میخواد اب بینیشو در بیاره بریزه رو ما:)))و یه خنده ی لاشیانه و ناشیانه سر داد .. منم رومو برگردوندم و بهش گفتم سگ^_^
3.وسط خیابون داشتیم رد میشدیم دو تا اقای فاقد ناموس توی ماشین وایستادن و .. گفتن اجازه گرفتین اومدین بیرون؟و ندا هی میگفت هیچی جوابشو نده هیچی هیچی جوابشو نده ..
منم گفتم حیف داره اصرار میکنه چیزی نگم ...
4.رسیدیم توی پارک ی یارویی خیلی هیز بود با اینکه بچه داشت ... و دوستمو نگا میکرد ک دوستم بهش گفت بله؟.. بهش گفتم ولش کن بزار نگا کنه هنوز ک چیزی نگفته .. گفت من از اینکه کسی نگام کنه بدم میاد .. ب ندا گفت چرا گفتی بله؟ندام گفت وقتی نگا میکنی میگم بله .. 
ی دفعه یارو گفت نگا چیزی نیست .  فقط تو اگه بخوای منم میخوام ... 😐منم گفتم اقا بچه داری خجالت بکش ..و یارو بازم ادامه داد ب کسشعر گفتن  ..  برد بچشو اونور دوباره اومد ... هی ب بچه ش میگفت برو با اون خانوما بازی کن ..  منم بهش گفتم اقا شخصیتتو حفظ کن هی هیچی نمیگم مرده ساکت شد ندا هم بهش گفت خفه شو :/منم ی اخم کردم ب یارو ک جوای ندارو نگه دیگه .. سرشو ب نشونه باشه تکون داد .. و ندا ی تیکه م بار نگهبان پارک کرد ک چرا اینقد نگاه میکنی؟
5....وارد بلوار شدیم ی یارویی از اون ور خیابون داشت خودشو جررر میدادو ی چیزی میگفت ..
گفتم برو بابا ی فاک👊
افتاد دنبالمون جلو راهمون و دم ی کوچه ی فرعی گرفت میگفت شمارمو بگیر .. گفتم بیا برو مرتیکه عوضی و کوبیدم رو ماشینش و جلوب ی ماشین دیگرو هم سد کرده بود .. رفتیم جلو تر..اونم اومد ... هی میومد اذیت کرد ب ی مرده گفتم عاقا ی چیزی ب این گاو بگو مارو ول نمیکنه .. و اونم انگار از ما خوشش اومده بود ی نگا ب اون انداخت و رفیشو فرستاد دنبالمون😐رفتیم و رفتیم گوشی روشن کردم اوردم رو دوربین و از مردک فیلم گرفتم .... اونم فقط دستشو گرفته بود جلو دهنشو ول کن نبود (معمولا این شیوه جواب میداد و هر کی مزاحم میشد از ترس فیلمش میرفت اما این ول کن نبود)
اخرش اومد شمارشو ب صورت شفاهی گفت و رفت .. وفکر کنم راحت شد دیگه ...
6.سر این موضوع با ندا بحثم شد ی یارویی رد میشد گفت باشه بابا تو راس میگی و فلان


ی توضیح مختصرر من ی کرم ضد افتابم نزده بودم چادرم سرم بود
دوستم ارایش نداشت و با فرم مدرسه بود...
کی گفته کرم از میوه س؟


کرم از ادمای هرزه اس .


از ادمای گشنه س 


ادمایی ک ب ارزوهاشون نرسیدن و نمیدونن چجوری خودشونو خالی کنن 

ب علی گفتم اونم گفت فقط سرتو بنداز پایینو محل نزار ..
اما تا کی؟


روز ب روز پررو تر بشن و گستاخ تر؟؟
واقعا ک ... هیسس
دخترها فریاد نمیزنند☺


left me in pieces

 وحشتناک بود 

بھ وحشتناکے حقیقت 😔

I talkd to my self .. was terrible ...

I dont belive..

I dont belive it 

You left in piece 

Left me in pieces




Locked on it ... what happend to me ?

Hey be honest with yourself ...

You can wait ...and wait

Something that you want 

Some day soon will happen🎆🎇

عاشقانه ترین حماقت من





نمیدونم ... به چی دلم خوشه  ...

ولی امید دارم به اینکه میتونم ی روز دستاتو بگیرم ...

یه روزی این حسرت تموم بشه ...

و با بغل کردنت خلاص بشم ...

از این همه مشغله ...

خیلے نیازه تو حرفم  ..

این همه ادم توی این دنیا ...

ولی تو اونی هستی که منو راضی میکنه ... تو همونی هستی ک یه لحضه بودنت توی زندگیم ب اندازه ی بودنه هزار تا ادم می ارزه ...

ارمانم بازم بمون😢

من نمیتونم مث تو باشم فقط میتونم عاشق ی چیزی باشم تو زندگیمو ب همون فک کنم الانم اون اپشن توی زندگی من تویے🌹

شاید نرسم بهت  ... شاید دیگه .. مال من نباشی ...

اما نمیذارم با این حسرت بری ...

تو باید مال من باشے یه روز کامل .. 

میدونم ازت سیر نمیشم ...

دلم میخواد هر جا بری باشم ... پشت سرت راه برم و تو نفهمے 😍

میخوام تا اخر عمرم عاشقت باشم . 

مث امشب مث هر شب ...

چقد خوبه این بودن و نبودنت 😍

چقد خوبه ک میگی هیچ وقت ب خ دت اجازه ندادی ب دختری غیر من فکر کنی 

و چ انرژی میده و چ شرمنده میکنه ..

شاید چند سال دیگه ب همه این خیالبافیا بخندم ☺

و بگمم 

احمق:/

ولی همه اکانتا ی روز دیلیت میشه ...

همه ی خاطرات ... پاک میشن از ذهن ادم ...

ولی امیدوارم هیچ وقتdatabaseبیان پاک نشه 😊

چون بهترین و بدترین حالای من توش ثبتن😍



6ماه دیگر

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

تحمل کن:(

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

اهاے غریبہ برگرد به زندگیت

میدونم که بیشتر از هر ادمی روی زمین منو دوس داری ..

میدونم حاضر بودی بخاطرم هر کاری کنی 

میدونم عاشقم بودی ...

یادمه میگفتی تو شرکتتون میتونی ....فواره ابو  شکل من بسازی ☺

گفتی .. 

میخوام عکستو بدم برام قالیچه شکل صورت تو ببافن بزنم تو اتاقم 😞

گفتم عکسامو پاک کن ...

گفتی نه میخوام نشون بچه هام بدم بهشون بگم عاشق تو بودم 😔

 ولی سخت بود باور کن سخت بود زندگی با کسی که دوسش نداشتم

متاسفم .. 

دلم نمیخواست بهت ظلم کنم  شانس زندگیو با کسی ک واقعا عاشقت خواهد بود رو بگیرم 

..

متاسفم که  ....  

بهم پیام دادی ... گفتم من اون نیستم اشتباه گرفتے ۔۔۔۔

خیلے ساده بودے خیلے ...

عاخی...چی بودیم..چی شدیم

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

گودزیلا ..

امروز سوار سرویس مدرسه شدم که طبق معمول به جای 12:30

1:10اومد رفتیم دمه دبستان یه سری گودزیلای مذکر رو سوار کردیم 

و یه پسر بچه رو دیدم خیلی ریزه میزه بودو اصن شک داشتم مدرسه ای باشه👶 ...

اقای راننده سرویسم خندید و سن اون بچه رو پرسید😄

گفت که کلاس اوله ... خیلیم عزیز بود😊

یکی از گودزیلاهای تو ماشینمون که فقط میدونم کلاس سوم به بالاس ... قیافش عین عنہ 

سیاه و دندونای رو هم ... نیازمند ب ارتودنسی و پوست بشدت خراب پر از لک 😨خیلیم بدجنسه که معمولا در حال زدنه بچه های دیگس😤

رو کرد به راننده سرویسمونو گفت که نه این پسره گوشاش مثله سیره😐

رانندمون بهش گفت که ... عیب نذار رو مردم

یه نگا بهش کردم و به حالت شوخی و خنده .. گفتم تو خودت فکر میکنی خیلی خوشگلی؟

با همون لبخند موزیانه اش گفت اره ...

رومو کردم اونورو ☺

ادامه داد که از تو که بهترم ... 

تو  مثله فیلے🐘

منم تا اخر مسیر به شیشه جلو خیره بودم 😒به اعتماد به نفس یک بچه💩فکر میکردمو

در عمق خودخوری بسر میبردمو ...

به خودم قول دادم اکه بچه م مثه این باشه خودم دارش بزنم 😑

و به این فکر میکردم که راننده سرویس احمق چطوری تونسته توی این ماشین پر ...

یه دختر بچه چاق رو بیاره و جمعیت رو به 7 به اضافه ی خود راننده ب 8 برسونه 😠

خواب تولد

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

لعنت کناد خداے

خدا لعنت کنہ این مدیر معاونای مارو ک از دشمنان اسلامم بدترن 

وسط برنامه ریزی ما واسه کنکور امتحان مستمر گذاشتن لعنتیا😿

۱ ۲ ۳
Designed By Erfan Powered by Bayan