خب ... امروز دو تا کلاس عالی کنکوری داشتم و با دوستم ندا بعد کلاس رفتیم ی دوری دور شهر بزنیم ...
- چهارشنبه ۱۱ اسفند ۹۵
به دنبال تو
خب ... امروز دو تا کلاس عالی کنکوری داشتم و با دوستم ندا بعد کلاس رفتیم ی دوری دور شهر بزنیم ...
وحشتناک بود
بھ وحشتناکے حقیقت 😔
I talkd to my self .. was terrible ...
I dont belive..
I dont belive it
You left in piece
Left me in pieces
Locked on it ... what happend to me ?
Hey be honest with yourself ...
You can wait ...and wait
Something that you want
Some day soon will happen🎆🎇
نمیدونم ... به چی دلم خوشه ...
ولی امید دارم به اینکه میتونم ی روز دستاتو بگیرم ...
یه روزی این حسرت تموم بشه ...
و با بغل کردنت خلاص بشم ...
از این همه مشغله ...
خیلے نیازه تو حرفم ..
این همه ادم توی این دنیا ...
ولی تو اونی هستی که منو راضی میکنه ... تو همونی هستی ک یه لحضه بودنت توی زندگیم ب اندازه ی بودنه هزار تا ادم می ارزه ...
ارمانم بازم بمون😢
من نمیتونم مث تو باشم فقط میتونم عاشق ی چیزی باشم تو زندگیمو ب همون فک کنم الانم اون اپشن توی زندگی من تویے🌹
شاید نرسم بهت ... شاید دیگه .. مال من نباشی ...
اما نمیذارم با این حسرت بری ...
تو باید مال من باشے یه روز کامل ..
میدونم ازت سیر نمیشم ...
دلم میخواد هر جا بری باشم ... پشت سرت راه برم و تو نفهمے 😍
میخوام تا اخر عمرم عاشقت باشم .
مث امشب مث هر شب ...
چقد خوبه این بودن و نبودنت 😍
چقد خوبه ک میگی هیچ وقت ب خ دت اجازه ندادی ب دختری غیر من فکر کنی
و چ انرژی میده و چ شرمنده میکنه ..
شاید چند سال دیگه ب همه این خیالبافیا بخندم ☺
و بگمم
احمق:/
ولی همه اکانتا ی روز دیلیت میشه ...
همه ی خاطرات ... پاک میشن از ذهن ادم ...
ولی امیدوارم هیچ وقتdatabaseبیان پاک نشه 😊
چون بهترین و بدترین حالای من توش ثبتن😍
میدونم که بیشتر از هر ادمی روی زمین منو دوس داری ..
میدونم حاضر بودی بخاطرم هر کاری کنی
میدونم عاشقم بودی ...
یادمه میگفتی تو شرکتتون میتونی ....فواره ابو شکل من بسازی ☺
گفتی ..
میخوام عکستو بدم برام قالیچه شکل صورت تو ببافن بزنم تو اتاقم 😞
گفتم عکسامو پاک کن ...
گفتی نه میخوام نشون بچه هام بدم بهشون بگم عاشق تو بودم 😔
ولی سخت بود باور کن سخت بود زندگی با کسی که دوسش نداشتم
متاسفم ..
دلم نمیخواست بهت ظلم کنم شانس زندگیو با کسی ک واقعا عاشقت خواهد بود رو بگیرم
..
متاسفم که ....
بهم پیام دادی ... گفتم من اون نیستم اشتباه گرفتے ۔۔۔۔
خیلے ساده بودے خیلے ...
امروز سوار سرویس مدرسه شدم که طبق معمول به جای 12:30
1:10اومد رفتیم دمه دبستان یه سری گودزیلای مذکر رو سوار کردیم
و یه پسر بچه رو دیدم خیلی ریزه میزه بودو اصن شک داشتم مدرسه ای باشه👶 ...
اقای راننده سرویسم خندید و سن اون بچه رو پرسید😄
گفت که کلاس اوله ... خیلیم عزیز بود😊
یکی از گودزیلاهای تو ماشینمون که فقط میدونم کلاس سوم به بالاس ... قیافش عین عنہ
سیاه و دندونای رو هم ... نیازمند ب ارتودنسی و پوست بشدت خراب پر از لک 😨خیلیم بدجنسه که معمولا در حال زدنه بچه های دیگس😤
رو کرد به راننده سرویسمونو گفت که نه این پسره گوشاش مثله سیره😐
رانندمون بهش گفت که ... عیب نذار رو مردم
یه نگا بهش کردم و به حالت شوخی و خنده .. گفتم تو خودت فکر میکنی خیلی خوشگلی؟
با همون لبخند موزیانه اش گفت اره ...
رومو کردم اونورو ☺
ادامه داد که از تو که بهترم ...
تو مثله فیلے🐘
منم تا اخر مسیر به شیشه جلو خیره بودم 😒به اعتماد به نفس یک بچه💩فکر میکردمو
در عمق خودخوری بسر میبردمو ...
به خودم قول دادم اکه بچه م مثه این باشه خودم دارش بزنم 😑
و به این فکر میکردم که راننده سرویس احمق چطوری تونسته توی این ماشین پر ...
یه دختر بچه چاق رو بیاره و جمعیت رو به 7 به اضافه ی خود راننده ب 8 برسونه 😠
خدا لعنت کنہ این مدیر معاونای مارو ک از دشمنان اسلامم بدترن
وسط برنامه ریزی ما واسه کنکور امتحان مستمر گذاشتن لعنتیا😿